سرنوشت انسان چنان با محیط زیست عجین است که نمیتوان بدون محیط زیست سالم حتی تصور زندگی سالم را داشت، وابستگی انسان به محیط زیست حیاتی است و توجه به معضلات محیط زیستی از چنان اهمیت فوق العادهای برخوردار است که به هیچ وجه نمیتوان آن را نادیده گرفت. با این حال روند توسعه و مدرنیسم طی دو سه سده اخیر در جهان و سیر آسیب به محیط زیست، استفاده بی رویه از منابع تجدید ناپذیر و تخریب زمین را تشدید نموده است. در کشور ما نیز طی دهههای اخیر این روند افزایش یافته است. اگرچه فرهنگ ملی دینی ما طی قرنهای متمادی حامی و حافظ محیط زیست بوده و ما این میراث گرانقدر را از نیاکانمان به ارث بردهایم، اما شرایط کنونی محیط زیست ما به هیچ وجه نماینده فرهنگ دیرین ما در رفتار صحیح با طبیعت نیست. آمارهای تکاندهنده قبیل: سقوط ایران در آخرین رتبهبندی جهانی محیطزیستی کشورها، آلودگی هوای کلانشهرها که معمولاً در محدوده هشدار قرار دارند، افزایش تولید زباله در ایران که بالاتر از میانگین جهانی است، بحران خشکسالی، وضعیت نامطلوب تالابها، افزایش مرگ گونههای جانوری، تنوع زیستی و پوشش گیاهی کشور، نابودی جنگلها و فرسایش خاک، زنگ خطری جدی برای سلامت جامعه ایران است.
در چنین شرایطی طبیعی است که محیط زیست دغدغه اصلی جامعه امروز باشد، اما چرا اینگونه نیست؟ و حجم بسیار زیادی از تجاوز به حریم طبیعت اعم از جنگل، دریا، کویر، حیاتوحش و ... در کشور ما وجود دارد؟
پاسخ این سوال در فرهنگ جامعه نهفته است. رفتار فردی و اجتماعی هر شهروند در هر جامعهای مبتنی بر باورهای اوست که از فرهنگ آن جامعه نشات میگیرد. این رفتار غلط در یک دوره زمانی طولانی به وجود آمده و تغییر آن نیز نیازمند سیاستگذاریهای بلند مدت است تا منجر به تغییر رفتار در زمانی طولانی گردد.
مقدمه تغییر رفتار مردم در مواجهه با طبیعت و محیط زیست، تغییر دیدگاه آنان است و این مساله با آموزش عمومی و ارائه و آگاهیهای لازم و تبیین شرایط بحرانی محیط زیست برای عموم مردم است.
آموزش جامعه با هدف تغییر دیدگاه و در پی آن تغییر رفتار آنان به دلیل طولانی بودن فرایند آموزش، نیازمند انتخاب دقیق مخاطبان است. نسل فعلی جامعه اگرچه بخشی از مسئولیت حفظ محیط زیست را به عهده دارد، اما از آن مهمتر نسل آینده است، نسلی که باید این میراث را تحویل بگیرد و آن را حفظ کند. در سراسر جهان برنامهریزیهای بلند مدت که به پشتوانه مطالعات و پژوهشهای علمی انجام میگیرد، بر تربیت نسل آینده متمرکز میشود. کودکان به دلیل آنکه تأثیرپذیرترین قشر جامعه هستند، سرمایه اصلی برای برنامهریزی در جهت ارتقای فرهنگ حفظ محیط زیست میباشند. برای آنکه بتوانیم آیندهای مطمئن برای محیط زیست رقم بزنیم باید آیندهسازان را دریابیم و کودکان کسانی هستند که علاوه بر اینکه خود تأثیر میپذیرند و با ذهن پاک خود این مفاهیم را درمییابند، میتوانند نقشی مهم در تأثیرگذاری بر والدین و سایرافراد خانواده ایفا کنند.
کودکان به دلیل آنکه تأثیرپذیرترین قشر جامعه هستند، سرمایه اصلی برای برنامهریزی در جهت ارتقای فرهنگ حفظ محیط زیست میباشند. برای آنکه بتوانیم آیندهای مطمئن برای محیط زیست رقم بزنیم باید آیندهسازان را دریابیم و کودکان کسانی هستند که علاوه بر اینکه خود تأثیر میپذیرند و با ذهن پاک خود این مفاهیم را درمییابند، میتوانند نقشی مهم در تأثیرگذاری بر والدین و سایرافراد خانواده ایفا کنند.
تمرکز بر ساماندهی کودکان و آموزش از این سنین به دلایل مختلفی بهترین راه است؛
با توجه به اهمیت و ضرورتهای بیان شده، پروژه «زیستیاران» با هدف انجام فعالیتهای فرهنگی برای حفظ محیط زیست با تمرکز بر مخاطبان کودک تهیه گردیده است. در این طرح با توجه به قدرت تخیل و یادگیری و در جهت هدفمند ساختن کنجکاوی کودکان، این دوره سنی به عنوان گروه هدف انتخاب شده است.
نقطه طلایی موفقیت آموزش به کودکان آن است که این گروه سنی علاوه بر آموختن هنجارهای اجتماعی خود به عنوان مبلّغ و مرّوج این رفتارها و هنجارها تبدیل شوند.